
احتمالا با شنیدن اسم کتاب مزرعه حیوانات و یا قلعه حیوانات(Animal Farm)، و با این تفکر که کتابی سیاسی است و شما علاقهای به این حوزه ندارید، از خواندن آن منصرف شوید، ولی بهتر است که فرصت مطالعه شناخته شدهترین اثر تمثیلی جهان را از دست ندهید! ضمن آن که متن این کتاب بسیار روان است و میتواند برای افرادی که سررشتهای از این موضوع ندارند نیز جذاب باشد.
فهرست :
شروع انقلاب حیوانات
این کتاب درباره حیوانات مزرعهای است که از دست بیتوجهیها و سختگیریهای صاحب مزرعه آقای جونز به تنگ آمدهاند. یک شب پس از آنکه صاحب مزرعه به خواب رفت، میجر پیر خوکی که رویای آزادی داشت تمامی حیوانات را دور خود جمع کرد و برای آنها از رویای آزادی و ظلمی که انسانها بر حیوانات روا میدارند گفت، میجر سعی داشت تا حیوانات را با یکدیگر متحد کند.
سه شب بعد میجر پیر مرد؛ به فعالیتهای پنهانی ادامه داد. سه خوک، به نام ناپلئون، سنوبال و سکوئیلر در مزرعه بودند که تعلیمات میجر را بسط میدادند و دو اسب به نامهای باکسر و کلوور سرسپرده ترین حیوانات نسبت به خوکها بودند. اما یک شب آقای جونز که به شدت مست بود، مغلوب حیوانات شد و حیوانات مزرعه موفق به انقلاب شدند.
در همان ابتدا، فرامین هفتگانهای را برروی دیوار نوشتند، این فرامین که بسیار هم معروف هستند عبارتند از:
- هرچه دوپاست دشمن است.
- هرچه چهارپاست و یا بال دارد دوست است.
- هیچ حیوانی لباس نمیپوشد.
- هیچ حیوانی بر تخت نمیخوابد.
- هیچ حیوانی الکل نمینوشد.
- هیچ حیوانی، حیوان نمیکشد.
- همه حیوانات برابر هستند.

سازماندهی مزرعه پس از انقلاب
کارها در مزرعه خیلی خوب پیش میرفت، محصولات در مزرعه از همیشه بیشتر بودند، هیچمحصولی تلف نشده بود، کار مزرعه منظم پیش میرفت و همه حیوانات خوشحال بودند چرا که غذایی را میخوردند که خودشان به دست آورده بودند و نه غذای جیره بندی شدهای که ارباب به آنان میداد.
باکسر مورد تحسین همه بود، او صبح نیم ساعت قبل از حیوانات دیگر شروع به کار میکرد و شعارش این بود که “من بیشتر کار خواهم کرد”. ولی اوضاع برای باقی مزارع خوشایند نبود چون ممکن بود زمزمه این انقلاب به گوش باقی حیوانات برسد و آنها نیز دست به شورش بزنند. به همین دلیل بود که انسانها به همراه جونز برای پس گرفتن مزرعه حمله کردند. ولی در جنگی که بین انسانها و حیوانات درگرفت، حیوانات پیروز شدند. البته تعدادی از حیوانات کشته شدند که به آنها نشان لیاقت و شجاعت تعلق گرفت.
آسیاب بادی
بین سنوبال و ناپلئون اختلافهایی وجود داشت، معمولا در جلسات سنوبال برنده بحث میشد ولی خارج ازجلسه معمولا ناپلئون موفقتر بود مخصوصا که ناپلئون بین گوسفندان نفوذ بیشتری داشت. سنوبال قصد ساختن آسیاب بادی داشت ولی ناپلئون مخالف بود، بههمین ترتیب حیوانات در مزرعه نیز به دو دسته تقسیم شدهبودند. نهایتا قرار شد تا رای گیری برای ساخت آسیاب بادی برپا کنند. ولی با تهدید ناپلئون، سنوبال عقب کشید و پیرو تصمیم ناپلئون شد. نهایتا سنوبال از مزرعه اخراج شد و در نهایت تعجب، ناپلئون شروع به ساختن آسیاب بادی کرد!

برای ساخت آسیاب بادی حیوانات با چالشهای زیادی روبهرو شدند، ولی در این دوران هیچکس به اندازه باکسر کار نمیکرد، زحمتی که او میکشید موجب تحسین و تعجب همگان شدهبود. یک صبح حیوانات پس از آنکه از خواب بیدار شدند با آسیاب بادی خراب شده، مواجه شدند. ناپلئون اظهار داشت که این کار سنوبال است و برای هرکس که او را پیدا کند جایزهای تعیین کرد.
تغییر موضع رهبران
تغییر رفتار خوکها به تدریج بیشتر و بیشتر میشد، آنها روی تخت میخوابیدند، یک ساعت دیرتر از باقی حیوانات از خواب بیدار میشدند، جیره سیب کل باغ را میگرفتند و در ضمن همه اینها، شایعاتی به گوش حیوانات رسیده بود که ناپلئون تصمیم دارد تا با انسانها قرارداد ببندد.

فصل سختی
زمستان سختی بود و حیوانات تا جایی که میتوانستند سعی در تجدید بنای آسیاب بادی داشتند. ناپلئون سعی داشت تا کمبود آذوقه را پنهان کند چون به خوبی با عواقب آن آشنا بود. ولی در نهایت مسلم شد که آذوقه باید از جایی تامین شود و همین زمان بود که ناپلئون با اسکورت رفتوآمد میکرد. ناپلئون هر حیوان معترضی را برخلاف بند ششم میکشت.
حیوانات هرروز اخبار جدیدی از خیانت سنوبال به مزرعه میشنیدند و حتی گفتهشد که او از ابتدا خائن بودهاست. به تدریج حتی خواندن سرود “حیوانات انگلیس ” ممنوع شد و شعر دیگری سروده شد :
قلعه حیوانات، قلعه حیوانات هرگز از من به تو آسیبی نخواهدرسید.
خرابی آسیاب بادی
ناپلئون قصد معامله تعدادی الوار با مزرعه داری که به شایعه بدرفتاری او با حیوانات به گوش رسیده بود، را داشت. ابتدا این مسئله را از حیوانات مخفی کرد ولی بعد اعلام کرد که واگنی برای حمل الوارها برای فردریک از راه خواهد رسید ولی اسکناسهایی که فردریک به ناپلئون داده بود تقلبی از آب درآمد و همین باعث شد تا جنگ بزرگی بین انسانها و حیوانات در بگیرد و آسیاب بادی توسط انسانها خراب شود.
سرانجام باکسر
حیوانات با غلبه بر شرایط سخت، شروع به راهاندازی دوباره آسیاب بادی کردند. شبی دیروقت که باکسر برای کشیدن باری سنگین به تنهایی به آسیاب رفتهبود به پهلو افتاد و قادر به بلند شدن، نبود. بعد از دو روزی که باکسر در طویله ماندهبود، بارکشی سراغ او آمد، در آستانه حرکت گاری بود که حیوانات متوجه نوشته روی آن شدند ” گاو کش شهر ولینگدن و ….”

چند روز بعد اعلام شد که باکسر مردهاست و سکوئیلر، برای حیواناتی که گمان کرده بودند باکسر به گاوکش سپرده شدهاست، اظهار تاسف کرد.
همه حیوانها برابرند؟
سالهای زیادی از انقلاب گذشت، حیوانات کمی بودند که روز انقلاب را به یاد داشتهباشند. مزرعه بزرگتر شدهبود، زندگی سگها و خوکها راحتتر شدهبود. شباهت ناپلئون به انسانها در حدی شد که تشخیص آنها از یک دیگر سخت شدهبود. باقی حیوانات هنوز به سختی کار میکردند و هنوز هم گشنگی میکشیدند. جالب است ولی حتی قانون نیز تغییر کرد.
همه حیوانات برابرند ولی برخی حیوانات برابرترند!
این کتاب براساس انقلاب روسیه در سال 1917 و حوادث پس از آن است. جورج اورول معتقد بود که جماهیر شوروی به یک دیکتاتور بدل شدهاست و با نوشتن این کتاب به نابرابری میان انسانها اعتراض کرد. بد نیست اگر برخی از مهمترین عناصر نمادین این داستان را توضیح دهیم.
میجر پیر: الهام بخش شورش به حیوانات و کسی که اصول اولیه انقلاب را رسم میکند.
ناپلئون: خوکی تندرو و شرور که چندان اهل مذاکره نیست. او کسی است که مسیر خود را پیش میبرد، نمادی از استالین.
اسنوبال: رقیب ناپلئون، قربانی انقلاب و تمثیلی از لئون تروتسکی و برخی از ویژگیهای لنین.
آقای جونز: صاحب اصلی مزرعه و تمثیلی از تزار روس نیکلاس دوم.
بوکسر: اسبی وفادار و سختکوش اما بسیار ساده، نماد طبقه کارگر.
البته که در این کتاب، حیوانات دیگری نیز در مزرعه هستند حیواناتی مثل سگ، مرغ، کلاغ و …. که هریک نماد یک قشر و یا یک انسان در جامعه هستند که بیان نقش و وظایف آنها در خلاصه کتاب نمیگنجد. کتاب مزرعه حیوانات سرشار از نکات ریز و درشت و آموزنده است. مطالعه و تامل در این کتاب توصیه میشود. خوشبختانه نت بوک امکان دسترسی به این کتاب را در وبسایت فراهم کردهاست پس برای دسترسی به این کتاب میتوانید به وب سایت ما مراجعه فرمایید.
جورج اورول کیست؟
اریک آرتور بلر(Eric Arthur Blair) در 25 ژوئن در یک خانواده متوسط به دنیا آمد. او جورج اورول را برای اسم مستعارع خود برگزید. جورج دوران کودکیش را در هندوستان که مستعمره انگلستان بود گذراند. در سال 1922 در سازمان پلیس برمه مشغول به کار شد. اورول 5 سال در این کشور زندگی کرد و جزو طبقه ثروتمند به حساب میآمد. اما بعد از 5 سال آن شغل و کشور را رها کرد. او در این زمان به طبقه کارگر پیوست. پس از گذارند وقت خود با کارگران به انگلستان بازگشت و به صورت جدی به نوشتن پرداخت. اورول بسیار تحت تاثیر شکسپیر، جیمز جویس و تی اس الیوت بود. آثار خلق شده توسط جورج بسیار به تجربیات و مشاهداتش برمیگردد. مزرعه حیوانات(Animal Farm) که در سال 1945 نوشته است.

ایده اصلی این کتاب را از انقلاب روسیه و دیکتاتوری استالین برداشت کرده. این اثر به عنوان یک شاهکار از اورول شناخته میشود. روایت بسیار جذاب این داستان و انتخاب شخصیت حیوانات به عنوان شخصیتهای اصلی و کارهای که انجام میدهند. در کنار شخصیت سازی، نگاه نقادانه به سیاست در این اثر کاملا به چشم میخورد.
اما شاهکار دیگر وی رمان 1984 است که در سال 1949 خلق شد. در این کتاب اورول به آینده میپردازد و به نوعی از کنترل تفکر و عقاید عام مردم توسط حاکمان مینویسد. یک نوع معنا باختگی در این اثر به چشم میخورد، عشق، خیانت، زندگی را تهی از معنا میکند. روایت داستان در سه شهر خیالی رخ میدهد که دائما در حال جنگ باهماند. در این سه شهر خبری از عشق و زندگی نیست. این دو شاهکار از برجستهترین آثار ادبیات بعد از جنگ جهانی دوم به حساب میآید که در لیست کتابهای برتر هم قرار گرفته است. او در 21 ژانویه 1950 به علت بیماری سل چشم از جهان فروبست.