
از قیطریه تا اورنج کانتی نوشته دکتر حمیدرضا صدر است که وصیت کرده بود بعد از مرگش منتشر شود. این اثر روایت روزهای جنگیدن با بیماریش را در خود جا داده. به نوعی یک داستان روان و با لحن جذابی که دکتر صدر روایت میکند. این اثر به سه بخش تقسیم میشود. دو بخش اصلی که شامل ایران و آمریکا است که توسط خودش نوشته شده و بخش سوم کتاب هم به قلم دختر دکتر صدر(غزاله صدر) روایت شده است، که در روزهای سخت جنگیدن پدرش با بیماری در کنار او بود. او باید کار ناتمام پدر را تمام میکرد.
حمیدرضا صدر دوبخش اصلی این کتاب را تا قبل از عمل جراحیش تمام کرد. زیرا وی حس میکرد به پایان خط رسیده و باید این کتاب را به اتمام برساند. اما بعد از عمل جراحی، روزای سختتری در انتظارش بود و دیگر نمیتوانست بنویسد و این مسئولیت را به دخترش منتقل کرد.داستان از تهران آغاز میشود، دقیقا همان لحظاتی که از بیماریش آگاه میشود. در این بخش به لحظات شیرین خود در شهری که عاشقانه دوستش داشت میپردازد و از سختی جدا شدن از این شهر میگوید. دکتر صدر به اصرار اقوام و دوستانش برای درمان بیماریش به آمریکا سفر میکند.
بخش دوم که بیشتر صفحات کتاب را به خود اختصاص داده است در کشور آمریکا میگذرد. بخش آمریکا با آغاز درمانش شروع میشود. کاملا متفاوت با بخش اول که خاطره بازی او و شهر تهران است و لحظات شیرینی را برای خوانندگان بوجود آورده بود، بخش دوم بسیار تلخ و دردناک به قلم درآمده. حمیدرضا صدر در این بخش به درمان و تحلیل رفتن روز به روز خود اشاره میکند. درد، بی حالی و ضعف که هر روز نسبت به روز قبل بیشتر میشود.

صدر در این اثر، به نوعی دلنوشتهای از روزای دردناک و ناراحت کنندهاش را روایت میکند. بخش آخر هم که دخترش از لحظات سخت پدر که دیگر قادر به نوشتن نیست، سخن میگوید. لحظاتی کاملا احساسی و ناراحت کنندهای را ایجاد میکند که خوانندگان را تحت تاثیر قرار میدهد. دکتر حمیدرضا صدر در این اثر با همان تخصص در روایت کردن و تحت تاثیر قرار دادن مخاطب، خوانندگان خود را درگیر میکند. آغاز کتاب امیدوار کننده، دقیقا همان چیزی که همیشه از دکتر صدر در خاطرمان است شروع میشود. در ادامه به نوعی ما هم با بیماری او جلو میرویم و درگیر میشویم و امید به ادامه را از دست میدهیم.
فهرست :
دکتر حمیدرضا صدر
شاید بیشتر ما حمیدرضا صدر را بشناسیم، تحلیلگر فوتبال که با نوع روایتش از فوتبال، تکان دادن دستهایش، اشتیاق و انرژی که از فوتبال و تاریخ فوتبال صحبت میکرد به یاد میآوریم. اما او در کنار تسلط بر تاریخ فوتبال، منتقد سینما، تئاتر و نویسنده هم بود. حمیدرضا صدر در 25 فروردین 1335 در شهر مشهد به دنیا آمد. او در دانشکده هنرهای زیبا تا مقطع فوق لیسانس به تحصیل پرداخت. برای گرفتن مدرک دکترای خود به شهر لیدز سفر کرد تا تحصیلاتش را تکمیل کنند.

اما بیشتر شهرت صدر، دانش بسیار بالا و تسلط به فوتبال و تاریخ فوتبال بود که در برنامههای تلویزیونی حاضر میشد و اطلاعات جذابی را به مخاطبین میداد و آنها را علاقهمند و شیفتهای فوتبال میکرد. خیلی از نوجوانان و جوانان با تحلیلهای او عاشق فوتبال شدند و نگاهشان را به این ورزش عوض کردند.
صدر به تفاوت در دیدگاه و با نگاه روانشناسانه و انساندوستانه فوتبال را تحلیل میکرد. به قول خودش زندگیش به فوتبال گره خورده. حافظه تاریخی وی در مورد همه مسائل به ویژه فوتبال از او یک چهره متفاوت ساخت. او معتقد بود فوتبال زندگی است، اما بهتر است بگویم که زندگیش فوتبال بود. مرگ پدر، ازدواج و تولد دخترش را با یک رویداد فوتبالی به یاد میآورد. از او کتابهای دیگری به نامهای روزی روزگاری فوتبال، پسری رو سکوها، نیمکت داغ را منتشر کرده است.
حمیدرضا صدر در 25 تیر ماه 1400 در اورنج کانتی، دقیقا با اتمام جام ملتهای اروپا درگذشت تا ما هم مثل او، با یک رویداد فوتبالی تاریخ فوتش را به یاد آوریم.